برسامبرسام، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

برسام آتیش کوچولوی دوست داشتنی

بی دندون

                                            آب دهانش خیلی رقیق شده ...                                                              &n...
29 شهريور 1391

5 ماهگی

این ماه برسام جونی مامان یه کمی اذیت شد .. اوایل ماه بود که متوجه یه قلمبگی زیر بغلش شدم ،، خیلی‌ ترسیدم ولی‌ فهمیدم که به خاطر واکسن سل بدو تولدشه دکترش هم گفت که اصلا بهش کاری نداشته باشم و فقط مواظب باشم موقع بغل کردنش بهش فشار نیاد......گذشت تا... آخرین روز ۵ ماهگیش بود که ترکید و یه عالمه چرک ازش اومد، اوووووووق طفلکی کلی‌ گریه کرد از وقتی‌ که ختنه اش هم کردن بیشتر . ولی‌ پسرم قربونش برم خیلی صبوره ،، یاد روز ختنه اش افتادم که بین همهٔ اون پسر بچه‌هایی‌ که بودن گریه اش از همه کوتاه تر بود.... فکرکنم والعصرهایی که واسش خوندم اثر کرده یکی‌ ۲ روز بهش لعاب برنج و فرنی دادم...
10 شهريور 1391

ماه چهارم : بی دندوووون خندووون

تو این ماه برسام کوچولوی من روز به روز رفتار و نگاهاش تغییر میکرد و من می‌تونستم بزرگ شدنش رو به چشم ببینم  غیر از دستاش که ماه پیش کشفشون کرد ، پاهاش رو هم پیدا کرده و باهاشون بازی می‌کنه، هر چیزی دم دستش میرسه می‌خواد مزه کنه خصوصأٔ یاد گرفته پشت دستشو یا هر دو دستشو با هم بخوره و خودشو آروم کنه    غیر از منو فوأد با بقیه اعضای خانواده هم حسابی‌ اخت شده  عاشق اینه که باهاش حرف بزنی‌ تا اونم شروع کنه :)))  یه نیمچه قل هم می‌زنه و وقتی‌ دمرش می‌کنم تلاش زیادی واسه رسیدن به عروسکاش می‌کنه  وقتایی که خیلی‌ سر حاله ذوق صدا دار می‌کنه و ...
6 مرداد 1391

سه ماهگی (البته با تاخیر :)

اون لحظه که بعد از ساعت ها انتظـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار دردناک، دکتر روی شکمم گذاشتت و من آروم ماساژت میدادم و چند ساعت بعد که کنارم بودی و داشتم نگاهت میکردم همون لحظه فهمیدم که چقدر دووووست دارم ... و حالا بعد از سه ماه وقتی موقع شیر خوردن تو چشمهام نگاه میکنی و یه آغــــووو و خنده میکنی و  به خوردن ادامه میدی میفهمم که چه خوووب خودتو تو دلم جا کردی و منو دوباره عاشق کردی     
12 تير 1391

دو ماهگی

  امروز برسام کوچولوی من دو ماهش میشه   تو این دوماه 9 سانت به قدش و 2000!!! گرم به وزنش اضافه شده   تو این دو ماه یاد گرفته مامانش (یعنی مـــــــــــنو) خوب بشناسه و به صدام و به لبخندام واکنش نشون بده   یاد گرفته که می تونه با یه لبخند دل منو ببره   یاد گرفته با نگاهش، حرکات دست و حرکات آویز موزیکال رو دنبال کنه و از آهنگش لذت ببره   و مهمتر از همه اینکه یاد گرفته آغــــــــــــــــو بگه   منم تو این دو ماه یاد گرفتم شادی های دیگه ای هم تو این دنیا هست که من ازش خبر نداشتم   یاد گرفتم با آروغ زدنش بخندم ؛ با دیدن پوشک رنگین شده اش شاد بشم؛ با اخم و جذبه مردونه اش  ...
26 ارديبهشت 1391