برسامبرسام، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

برسام آتیش کوچولوی دوست داشتنی

برسام و دوستای مهد کودکی

 روزهای آخر سال بود و قرار بود از بچه ها تو مهد عکس بگیرن...منم از فرصت استفاده کردم و رفتم ازشون عکس دسته جمعی گرفتم :) (البته یکی درمیون حاضر بودن)     خاله رویا، آوینا، ملیکا، آرتیمان، محمدرضا، راشین، پرنا، برسام، سامیار عکسارو که برسام میبینه، اسم تک تکشونو میگه قررررربوووونش برم :-****************   پایه وروجک بازی همن این دوتا ... برسام و راشین اینم آوینا کوچولو ، ببین چجوری دست انداخته دورش ^_^        ...
25 اسفند 1392

×× ریزه میزه ها ×× به مناسبت روز کودک

برسام پرنا رضا علی کیانا ریحانه فابیو سانیار و برسام برسام پرنا راحیل این عکس خیلی قدیمیه عکس جدیدشون تو گوشیمه بعدا حتما اضافه میکنم + دوستای مهد کودکش   برسام، مرسانا، صدرا، فرحان، پرنا ...
6 آبان 1392

شروع فصل سرما با پسر زمستونی من

شب سال نو میلادی امسال با تولد مامان مهربونم (با یه روز تاخیر)همزمان شد و ما هم اون شبو یه جور دیگه جشن گرفتیم. مانانا (بقول پرنا) تو خندوندن بچه ها کاملا حرفه ایه    هنوز صدای خنده های شیرین و شیطنتاشون تو گوشمــــــــــه.... گوش کن.... تو هم می شنوی؟ ...
20 دی 1391

برسام و دوستان

 صدرا، برسام و فرحان، سه تا پسر دوست داشتنی ... عکس دوست دختراش هم بعدا میذارم... و  اینم حنیف کوچولوی دوست داشتنی عالیه که قراره با برسام همکلاس باشن   یه عالمه دوست هم تو مهد پیدا کرده که تو یه فرصت باید ازشون عکس بگیرم  و اینجا بذارم ...
22 آذر 1391

من و دکتر

١٨ آبانماه از زبون برسام با مامانی یه سر رفتیم پیش دکتری که منو به دنیا آورد؛ دکتر لیلا محمدی؛ تا مامان سوسی منو بهش نشون بده  منم اونجا حسابی دل مامانای قلنبه ای که اومده بودن واسه چک آپ رو بردم، دکتر می گفت از همچین مامانی باید همچین بچه بلاچه ای بیاد  ازش خوشم اومد خیلی دکتر مهربونی بود، تازه باهاش عکس یادگاری هم گرفتم   ...
18 آبان 1391
1