برسامبرسام، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

برسام آتیش کوچولوی دوست داشتنی

برسام هپلی vs برسام ترگل ورگل

یه روز از خواب که پا شدم دیدیم ای دل غافل ... من کجام ... اینجا کجاست؟ موهام کووووش؟!! آهـــــــــــــــــــای آقاهه نزنی کچلمون کنی!! موهای به اون افشوونی حیف نیست؟!!  بـــابــــا!! تو چرا نشستی و هیچی بهش نمی گی؟؟!!!! نه ..خوشم اومد مثل اینکه کارشو خوب بلده :) اینهم جایزه ام که مامانی واسم خرید.. از بس که خوب و آرووم بودم :)) ...
22 اسفند 1391

تست مشاغل

 هنوز تصمیم نگرفتم چیکاره بشم فعلا با مامان و بابا شغل های مختلف رو تست میکنم تا ببینم از کدوم خوشم میاد و تو کدوم یکی از زمینه ها استعداد بیشتری دارم 1 شاید یه ورزشکار حرفه ای از نوع شوماخر بشم   یا شایدم از نوع کوین لٍورون   یا شایدم بوکسور شدم... یا حتی یه موسیقیدان معروف یا استاد سختگیر دانشگاه آکسفورد یاشایدم در آینده بازیگر بشم و نقشهایی مثل نقش اکبر عبدی تو فیلم خوابم میاد رو بگیرم  البته خودم می دونم با همین سن کمم واسه یه سری مشاغل تو این مملکت حرف ندارم    1. پسرم تو هر رشته ای که رفتی سعی کن جزء بهترین ها باشی... ...
12 اسفند 1391

پیشگویی های مامانونه

پژوهشگران مي‌گويند، پس از بررسي تعداد زيادي از انسان‌ها توانسته‌اند خصوصيات مشتركي ميان آن‌هايي كه دست‌هاي يك شكل دارند پيدا كنند این ایده كه شكل دست‌ها می‌تواند چیزهای زیاد و عمیقی درباره شخصیت، توانایی‌های جسمی‌، میزان شجاعت و ریسك‌پذیری بگوید شاید در نگاه اول بسیار عجیب باشد اما دانشمندان در دانشگاه‌های مختلف دنیا با تحقیقات متفاوتی كه انجام داده‌اند نتایج حیرت‌انگیزی را مشاهده كرده‌اند، آن‌ها می‌گویند انگشتان دست به‌طور موثری نوعی كارت شناسایی هستند كه به ما اجازه می‌دهند اولین نگاه را روی پتانسیل‌های شريك آينده زندگي مان بیندازیم و تشخیص ده...
8 آذر 1391

HaPpY FiRsT ToOtH

**دست بزنید و شادی کنید** شنبه ٢٠ آبانماه   ساعت 5 بعد از ظهر 6 روز مونده به پایان 8 ماهگی  اولین دنــــــــــــــــــــــــــدون کوچولوی برسام جوونم جوونه زد دوتای پایین تقریبا همزمان  ولی سمت چپی زودتر ولی هرچی باشه هنوزم بهت میگم: تــــــــــــــــــــو یــــــــــــــــــــــــه بی دندوونی  **و تو همچنان بهم میخندی** ...
27 آبان 1391

سید کوچک

سید کوچولوی ناز مامان پارسال همین موقع ها بود (١٠ آبان) که تازه جنسیتتو فهمیده بودیم و با اون عکسی که دکتر شاکری از صورت نازت بهم داده بود و منم روی یخچال چسبونده بودم تا هر روز ببینیمت... زندگی می کردیم (عکسو توی این صفحه  http://minini.niniweblog.com/post9.php     ببین) و امسال تو با یه لباس سبز کوچولو تند و تند واسه خودت چهار دست وپا توی خونه می چرخی ... باورم نمیشه که انقدر داره روزها زود میگذره ... وقتی اینطوری نگام میکنی دوووس دارم لهت کنم** به قول خاله راضیه دوست دارم بشینم رووت خخخخخ**      خدارو شکر می کنم و امیدوارم زیر سایه امیرالمومنین سالهای ...
15 آبان 1391

امان از جدایی

برسام از وقتی رفته مهد مدام مریضه و آبریزش بینی‌ش بند نمیاد... شبها بی خواب میشه  و چند بار از خواب بیدار میشه و مدام می خواد که کنارش باشم  از این ماه فهمیده بغل مامان یعنی چی 1 !! تا می خوام بذارمش تو تخت یا تو صندلی ماشین یه نگاهی به عقب می اندازه و واسه رفتن مقاومت می کنه  حس می کنم خودم هم یه کم بی طاقت و بد اخلاق شدم ... این تغییر و شروعش با مریضی واسه من هم کمی خسته کننده بود و این یک ماه واسه جفتمون داره سخت میگذره تا عادت کنیم 2 این شش ماه کسی صدای گریه شو نشنیده بود و وقتی یه کم نق میزد بهم می گفتن بذار گریه کنه تا صداش باز شه  دعا کنید پسرکم زود خوب شه تا ب...
25 مهر 1391

ماه ششم با برسام

این ماه رو برسام با یه سفر شمال شروع کرد و البته چون آفتابش خیلی داغ بود زیاد نتونست کنار دریا بیاد   اینم پرنا پرپری خاله به صورت جدی غذا خوردنو شروع کرده و حسابی هم واسه خوردن هول میزنه تا حدی که وقتی میخوام قاشقو دوباره پر کنم گریه می کنه و دست میندازه تو کاسه اش...... خب گشنمه..... پسر خان آب هویج و موز هم خیلی دوست داره ١٤ شهریور : خودش حالت چهار دست و پا شد و هی خودشو تکون میداد   و بالاخره این ماه رو با یه سفر یه روزه کنار دریاچه شورمست به پایان برد     ...
29 شهريور 1391