شکلاتی خوشمزه مامان
چند شب پیش(شنبه 21 دی) خونه مامان بودیم با برسام و دوتا عروسکی که خاله سارا درست کرده (که خیلی خوشگلن و حتما عکسشونو میذارم) داشتم بازی می کردم... عروسکارو گذاشتم زیر لباسش ...که یهو دستشو گذاشت رو شکمش و گفت : بابایی از اونجایی که بابا شکم داره خودشو شبیه بابا دید :) (هممون ترکیدیم از خنده) این همون عروسکه که داره برسام با دستهای کوچولوی خودش نشون میده دیروز هم داشتیم برمی گشتیم خونه ...تو راه گفت: پرنا ،خاله سارا (ازونجایی که همیشه دلتنگ پرنائه) بهش گفتم می خوای بری پیش پرنا؟؟ گفت : نه گفتم بری پیش کی؟ گفت: هیچکس !!!!!!!! (هیچوقت اینجوری قانعم نکرده بود ) و اما خبر امروز اینکه : نینی ملیحه ...