چیزی شبیه رویا
4 شهریور: چند شبه خواب نی نی مو می بینم خواب می بینم بدنیا اومده و تو بغلمه، یه پسر به توپولوییه پرنا و با چشمهای فرهان ...
چه لذتی داشت مامان بودن، باهاش حرف می زدم؛ بغلش میکردم و ...
وووووووووووووووووووی دلم خواست همین الآن فشارش بدم
با خوابی که دیدم فهمیدم که خدا چه خوب یواش یواش آدمو واسه مادر شدن آماده می کنه، اگه یهویی بخوای بیای دیگه اونقدر که باید لذت نداره
همین که آروم آروم تو وجودم حست می کنم، هر دفعه بیشتر از پیش بهت وابسته میشم و واسه اومدنت؛ واسه مامان شدنم لحظه به لحظه این روزارو زندگی می کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی