قایم باشک
روی مبل لم داده بودم و زل زده بودم که ییهو یه تکون جانانه خوردی و من برای اولین بار تکونت رو از روی شکمم دیدم ولی هنوز بابایی نتونسته تورو زیر انگشتاش حس کنه و هر دفعه که دستشو میذاره میری یه گوشه قایم می شی...
ولی هر وقت بابا واست از عطار می خونه حسابی به وجد میای و شروع می کنی به وول وول خوردن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی