سفر شمال و عکساش

خیلی وقته مطلب نذاشتم

فعلا چندتا عکس میذارم تا نطقم باز شه

عکسهای مسافرت شمال:

اصلا حاضر نمیشد آب بهش بخوره چه برسه به اینکه با تیوپ بره تو آب!!!

بعد از کلی تلاش...تا این مرحله راضی شد

مدام می گفت آب باسی!!!

کافی بود تو ساحل اسب ببینه ...تا یه مسافت طولانی با ریتم پیتیکو پیتیکو دنبالش میرفت

وقتی فیلمشو می بینه یادش میاد  و کلی ذوق میکنه

 اینم عکس کنار کاخ تاریخی ناتینگهام و اون پشت هم قلعه هزار اردک

لختی لختووو

اینجا خودش این  جوجوها رو برداشت و رفت یه جای خلوت تا خودش بازی کنه

(خاله اش میگه: تو مهد هم کارش همینه اسباب بازیا رو واسه خودش یه جا قایم میکنه(جایگاهشو بهم نشون داد:) و وقتی بقیه حواسشون نیست میره باهاشون بازی میکنه)

انقدر باد بود؛ دیگه بچه م کلافه شد

اینم جیـــغل خاله با این دمپاییایی که خودش تو فروشگاه انتخاب کرده

خیله خوب دیگه

برسااااااااااااام جونی

بیا دیگه  جوجویی می خوایم بریــــم