سیر تکاملی حرف زدن برسام تو این یک سال
کمتر از یک هفته مونده تا برسام من یک ساله بشه... باورم نمیشه چقدر زوووود گذشت.... ماه اول بود که تازه از خودش صدا درآورد و باهام ارتباط برقرار کرد.
و حالا که با انگشت اشاره اش همه چیزو بهم نشون میده و می خواد که من براش بگم چیه خدایا ممنونم ازت؛ ممنونم برای داشتن همچین پسری که خوب میشنوه.. خوب میبینه... و خوب حرف میزنه
دَدَدَدَ..... گازشو میگیره میره- گٍ گٍ ...
23 مهر:اٍک (پیشرفت از یه حرفی به دوحرفی)
27 مهر: هوراااااااااااااااااااااااااا گفت ماما.... نمیدونی چقدر خوردنی بود اون لحظه
4 آبان: امروز برای اولین بار بعد ازینکه من بهش گفتم تکرار کرد: بابا حسابی دل و من و باباشو برد
5 آذر: صدای زنبور درمیاره ... دیـــــــــــــــــــــــــــــذزز
انقدر تو جلد زنبور فرو رفته که موقع غذا خوردن همه غذاشو پوف می کنه بیرون
27 آذر: با کلی تلاش جلوی آینه و پیشی شدن مامان:*) بلاخره صدای گربه رو درآورد و گفت: میــــــووو
دیماه: گل... تابلوهای نقاشیمو نشون میده و میگه گـــــــــُ
٣ بهمن: بعد از یه روز که پیش مامان موند فیل و شیرو با هم گفت و ولی فیل رو بیشتر دوست داره و هی تکرار میکنه .."یه جور خاصی ف رو مثل فوت کردن میگه
١١ بهمن: خرس فقط ٢-٣ روز از روی عکس پتوش می گفت ... کلا تو یه دوره ای یه سری کلمات رو ادا می کنه و بعد دیگه نمیگه ... شاید اشکال از منه و باید بیشتر باهاش تمرین کنم
١١ اسفند: قربووونش برم عااشقه تلفن و وسایل برقیه :) گوشی تلفنو بر میداره و یه چیزی شبیه الو میگه ...
کلا تلاش زیادی واسه حرف زدن می کنه و صداهای طولانی تری از خودش درمیاره و سعی میکنه آهنگ کلمات رو ادا کنه p;
16 اسفند: جوجه من ... خودشم میگه جوجه (جوده:)))
ساعت، پروانه، گل، بع بعی رو هم میشناسه و وقتی بهش میگیم با دست نشون میده