برسامبرسام، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

برسام آتیش کوچولوی دوست داشتنی

پسرک شیرین زبونم

1393/9/5 11:41
نویسنده : سوسی
1,454 بازدید
اشتراک گذاری

و از مزایای پسر داشتن این است که نازت پیشش خریدار داره و نمیخواد ناز بکشی چشمک

همین طور که با دستهای کوچیکش صورتمو ناز میکنه میگه  

من تو رو نااازت میکنم ... بوووست میکنم 

----

روبروی هم سر میز آشپزخونه نشسته بودیم ... تو چشمام نگاه میکنه و میگه : خب دیگه چیکار میکنی ؟ 

متنظر پسرک حرفهای خودم رو تحویلم میده 

---- 

تو تابستون بود (یعنی حدود 2/5 ) تو اتاق داشت بازی میکرد و منم سرم به کارم گرم بود ؛ (گویا داشت برای خودش آشپزی میکرد) صدام میکنه و میگه مامان بیا از دستم بخور؛ بهش میگم مامانی چی درست کردی ؟؟

میگه : بخور ؛ توش قارچ داره خوشمزه

----

عاشق طبل و سنج شده به قول خودش طبلت و سنجد خندونک  جدیدا حس پدرونش هم گل کرده و پیشنهادهای مختلفی میده: میخوای برات ازین طبلتا بخرم ؛ بیا باهم بریم خرید وووو 

----

دنده  ماشین بد جا رفت و یه صدایی شبیه آب هویج گیری ازش بلند شد و در همون حین یه کامیون از کنارمون رد شد >> با تعجب پرسید : صدای چی بود؟؟ و من هم جوابشو دادم ولی قانع نشد و گفت : نه صدای پوپونه کامیونه بود 

-------

حافظه خیلی قویی داره و الان که کامل میتونه صحبت کنه ، از خاطرات قبلش میگه :

مثلا چند وقت پیش میگه : یادته با سیمینینا رفتیم باشگاه من نقاشی کشیدم 

-------

آهنگ De Lom سوگند رو تو ماشین گوش میدادیم و منم باهاش می خوندم 

که یهووو گفت مامان تو نخوون ... میخوام صدای خانومه رو بشنومسکوت

هیچی دیگه دوجا روم میشد بخونم یکیش تو حموم بود و بعدی هم که تو ماشین ، که این موقعیتو هم از دست دادم قه قهه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)